کد مطلب:286631 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:313

افراطها و تفریطها
در این بخش از نوشتار بر خود لازم دانستم كه بعضی از خرافات و كج اندیشی ها را به یاد آورم تا گرفتار ترك نهی از منكر نشوم.

این بحث را با مقدمه ای شروع می نمایم.

علمای اخلاق گفته اند: عمده قوای انسانی چهار قوّه است: عاقله، واهمه، شهویه و غضبیه؛ از تعدیل قوه عاقله و حكمت؛ و از تعدیل قوّه واهمه (نیروی تصمیم گیری) عدالت؛ و از تعدیل شهویه، عفت؛ و از تعدیل غضبیه، شجاعت؛ به وجود می آید.

این چهار اصل (حكمت، عدالت، عفت و شجاعت) ریشه تمامی اخلاق حسنه می باشد.

آنچه در علم اخلاق مورد توجه است، تعدیل قوا و جلوگیری از افراط و تفریط می باشد. مقصود نگارنده در این نوشتار، بررسی بعضی از افراطها و تفریطهای قوه عاقله است كه از افراط آن، به كج اندیشی و ناباوری، و از تفریط آن، به ساده لوحی می توان تعبیر نمود.

آنچه مطلوب شرع و مورد توجه عقلا است، همان خوش فكری و حكمت است، اما زودباوری و ناباوری هر دو مذموم و ناپسندند، نباید هر چه می خوانیم و می شنویم بدون دلیل بپذیریم، و نباید بدون دلیل آن را به باد ایراد و انكار بگیریم؛ ابن سینا گفته است: آنچه را كه امكان وجود دارد به مجرّد شنیدن نه باور كن و نه انكار، بلكه در بوته احتمال قرار ده و به دنبال برهان بر نفی و اثباتش برو.

متأسفانه از زمانهای پیشین تا به امروز، جامعه گرفتار هر دو قشر افراطی و تفریطی بوده است، و انبیاء در طول تاریخ با هر دو طائفه به مبارزه بر خاسته اند.

مشركان، راهِ تفریط، و ملحدان، طریقِ افراط را پیموده اند. امروز هم ما گرفتار هر دو طائفه هستیم، بعضی به محكمات و بدیهیّات عقیده ندارند، و بعضی به هر خواب و خیالی به قیمت جان پایبند می شوند.

در زمان گذشته طرفداران خرافه، روستائیان وافراد بیسواد بودند، ولی امروز خرافه پذیری به افراد تحصیل كرده نیز سرایت نموده است.